غزل شماره ۴۷۸
نوش کن جام شراب یک منی تا بدان بیخ غم از دل برکنی
دل گشاده دار چون جام شراب سر گرفته چند چون خم دنی
چون ز جام بیخودی رطلی کشی کم زنی از خویشتن لاف منی
سنگسان شو در قدم نی همچو آب جمله رنگ آمیزی و تردامنی
دل به می دربند تا مردانه وار گردن سالوس و تقوا بشکنی
خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر خویشتن در پای معشوق افکنی
تفسیر
دل خود را به وسعت دریا کن و عزمت را چون سنگ محکم و استوار گردان تا در مبارزه با مشکلات پیروز شوی و غم و غصه ها را در بند کشی. تو در یک قدمی هدف ایستاده ای، تنها یک خیز پرتوان لازم است تا تو را به مراد دل برساند.