فال حافظ امروز شنبه، (10 آبان 1404) برای متولدین هر ماه

در این صفحه از وب سایت بهارفال میتوانی بر اساس ماه تولدت فال حافظ روزانه امروز (شنبه، (10 آبان 1404)) مخصوص خودت را ببینی؛ تفسیری از شعرهای جاودانهی حافظ که با الهام از طالع و احساسات همان روز، پیامی ویژه برای تو دارند.
فرقی نمیکند متولد فروردین باشی یا دی، حافظ برای هر دلی پیامی دارد. پس فال امروزت را بخوان تا بدانی ستارهها و اشعار حافظ برایت چه گفتهاند…
همچنین اگر دلت هوای گرفتن فال حافظ با نیت خاصی کرده به بخش فال حافظ مراجعه کن.
| ماه تولد خود را انتخاب کنید | |
|---|---|
| فروردین | اردیبهشت |
| خرداد | تیر |
| مرداد | شهریور |
| مهر | آبان |
| آذر | دی |
| بهمن | اسفند |
فروردین
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
زندگی حقیقتی انکارناپذیر و تجربهای بیبازگشت است که باید آن را غنیمت شمرد و از هر لحظهاش به بهترین شکل ممکن بهره برد. این مسیر یگانه، جای آزمون و خطای دوباره نیست و فرصتی دوباره برای تجربه آن وجود ندارد. اگر زندگی را با «اگر»ها و آرزوهای دور و دراز سپری کنیم، در نهایت چیزی جز حسرت و اتلاف بیثمر عمر نصیبمان نخواهد شد. باید توجه داشت که سکوت اطرافیان، به معنای رضایت یا پذیرش اعمال ما نیست؛ گاه آنان تنها نظارهگرند و منتظر میمانند تا خودمان تصمیم بگیریم و مسئولیت انتخابهایمان را بر عهده بگیریم. بنابراین لحظهها را غنیمت بدان و اجازه نده فرصتها از دستت بروند، چراکه ممکن است بعدها پشیمانی جایگزین شادی امروزت شود.
غزل شماره 1
اردیبهشت
سحرگاهان که مخمور شبانه
گرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از می
ز شهر هستیش کردم روانه
نیتی در سر داری و میخواهی کار تازهای را آغاز کنی. با خود میاندیشی که با شروع این مسیر جدید، به آرامش و رضایت خاطر خواهی رسید، اما لازم است بدانی که کار، زندگی و حتی خانواده هرکدام بهانههایی هستند برای تجربه حضور و معنا یافتن در این دنیا. اگر آرزوی رسیدن به کمال را در دل داری، باید روح خود را پرورش دهی و آن را وسیعتر از محدودیتهای مادی بسازی؛ نباید اجازه دهی که خودت اسیر دامها و وابستگیهای دنیوی شوی.وجود انسان همچون معمای پیچیدهای است که طبیعت پیش روی ما قرار داده است؛ هیچکس از راز نهفته آن آگاه نیست و حقیقت وجود آدمی همواره پوشیده مانده است. تنها کسانی میتوانند از آزمونهای دشوار زندگی سرافراز بیرون آیند که توکلشان بر خداوند باشد. این ایمان قلبی همان نوری است که مسیر انسان را روشن میکند و او را به آرامش واقعی نزدیکتر میسازد.
غزل شماره 2
خرداد
قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ور نه هیچ از دل بیرحم تو تقصیر نبود
من دیوانه چو زلف تو رها میکردم
هیچ لایقترم از حلقه زنجیر نبود
تو خود را به شدت اسیر و گرفتار این وضعیت ساختهای، به گونهای که گویی زنجیرهای نامرئی تو را دربر گرفتهاند و راه گریزی نمییابی. زندگیات دچار تغییرات بنیادینی شده است و زیر و رو شده؛ آن آرامش و ثبات گذشته را دیگر احساس نمیکنی. هر روز بیش از پیش احساس میکنی که توان تحمل مشکلات را نداری و بار سنگین این شرایط بر شانههایت سنگینی میکند. با وجود همه این دشواریها، هنوز دل در گرو او داری و محبتت نسبت به او کم نشده است، تا حدی که حتی حاضر نیستی او را رها کنی یا از او دست بکشی.اگر چنین احساسی داری، بهترین راهکار برایت این است که ابتدا سعی کنی آرامش خود را حفظ کرده و بر اعصاب خویش مسلط شوی. لازم است بدانى صبر کلید عبور از بحرانهاست؛ با حوصله مسائل پیش رویت را بررسی کن تا بتوانی آنها را یکی پس از دیگری حل کنی. برخورد عجولانه یا تصمیمهای شتابزده تنها باعث پیچیدهتر شدن وضعیت خواهد شد. بنابراین با تدبیر، بردباری و تکیه بر قدرت درونیت، موانع موجود را پشت سر بگذار تا دوباره تعادل به زندگیت بازگردد.
غزل شماره 3
تیر
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
بخواه جان و دل از بنده و روان بستان
که حکم بر سر آزادگان روان داری
به زودی آرزوی دیرینهات برآورده خواهد شد و به وصال یار دست خواهی یافت، اما باید بدان که مسیر رسیدن به این هدف سرشار از دشواریها و موانع است. برای گذشتن از این راه پر پیچ و خم، لازم است صبر و بردباری به خرج دهی و با اتکا بر عشق و مهری که میان شماست، مشکلات را یکی پس از دیگری پشت سر بگذاری تا بتوانی به راحتی از سختیهای پیش رو عبور کنی. اکنون که در آستانه تحقق آرمان خود ایستادهای و فاصله چندانی با خواستهات نداری، دیگر جای نگرانی برای اندوهها و رنجهای بیپایه دنیا باقی نمیماند؛ پس غم گذشتهها را فراموش کن، دل خود را سبک ساز و بکوش تا از لحظهلحظه زندگی خویش نهایت بهره را ببری.
غزل شماره 4
مرداد
شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وصال
بیا که بوی تو را میرم ای نسیم شمال
اَحادیاً بجمالِ الحبیبِ قِف وانزِل
که نیست صبر جمیلم ز اشتیاق جمال
تو دوران دشواری را در فراق و هجران سپری کردهای و رنجهای بسیاری را تحمل نمودهای، اما اکنون زمان آن فرارسیده است که دیگر به گذشتهها و تلخیهای آن نیاندیشی. او از کردار و رفتار خود پشیمان شده و با قلبی آکنده از ندامت بازگشته است. شایسته و خردمندانه خواهد بود اگر تو نیز با بزرگواری، عذر او را بپذیری و از لغزشها و خطاهایش چشمپوشی نمایی. تنها از طریق بخشش و گذشت است که میتوانی راه را برای بازگشت آرامش و خوشبختی به زندگی خود هموار سازی و فرصت سعادت را دوباره در آغوش گیری.
غزل شماره 5
شهریور
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
اگر با نگاهی عمیق و چشم بصیرت به زندگی خود بنگری، خواهی دید که تو بسیار بیش از آنچه حتی در رویاهایت تصور میکردی، از نعمات بیپایان خداوند بهرهمندی. این برکات الهی نه تنها نعمتهای مادی، بلکه آرامش درونی، سلامتی و فرصتهایی برای رشد و تعالی معنوی را نیز شامل میشود. پس شایسته است با توکل صادقانه به خداوند مهربان و اتکاء به اراده قوی و همت بلند خود، گام در مسیری بگذاری که تصمیم به آغاز آن گرفتهای.در این راه جدید نباید از سرزنشها یا انتقادهای افراد مدعی بیمناک باشی؛ چرا که بسیاری از کسانی که نقد میکنند یا تردید میافکنند، هرگز عمق تلاشها و انگیزههای تو را نمیشناسند. بدان که همواره تقدیر الهی برای بندگان کوشا کامیابی و موفقیت را رقم خواهد زد. پس دل قوی دار و با امید به آیندهای روشن پیش برو؛ زیرا سرنوشت تو سرشار از کامیابی است و لطف خداوند همیشه همراه کسانی است که با ایمان قدم برمیدارند.
غزل شماره 6
مهر
کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
چرا این قدر از احوال خود غافلی؟ آیا تا به حال اندیشیدهای که زندگی چقدر ارزشمند و فرصتهای آن چقدر بینظیر است؟ کمی به خود بیا و با تأمل بنگر که خداوند مهربان، تمام امکانات لازم را برای ساختن یک زندگی سعادتمند، سالم و موفق در اختیار تو نهاده است. او ابزار رشد، پیشرفت و خوشبختی را در دستان تو قرار داده تا بتوانی مسیر سعادت را با اراده و آگاهی طی کنی.اکنون که در بهار زندگی قرار داری، یعنی دوران جوانی، نشاط و توانایی جسمی و روحی را تجربه میکنی، باید بیشترین بهره را از این ایام ببر. بهار زندگی همچون فصل شکوفایی گلهاست؛ فرصتی طلایی برای آغاز کردن، ساختن آیندهای روشنتر و تحقق آرزوهایت. اما فراموش نکن که مدت استفاده از این امکانات محدود است؛ درست مانند فصلی کوتاه که زود میگذرد.مبادا زمان بگذرد و تو بدون استفاده از فرصتهایت باقی بمانی! افسوس فردا سودی ندارد؛ پس امروزت را دریاب و با تلاش، مسئولیتپذیری و شکرگزاری نسبت به نعمتهایی که در اختیار داری، راه خود را بساز تا در پایان راه حسرت نخوری.
غزل شماره 7
آبان
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
تفقدی نکند طوطی شکرخا را
کسی یا کاری ذهن تو را به طور کامل درگیر خود کرده است و این موضوع باعث شده که افکار تو مدام پیرامون او یا آن مسأله بچرخد. بیتوجهی و بیاعتنایی این شخص نسبت به تو، موجب احساس اندوه و ناراحتی عمیق در دلت شده است. شاید گمان کنی که راهی برای جلب توجه یا محبت او وجود ندارد، اما اگر واقعاً میخواهی به هدف خود دست یابی، لازم است غرور و خودبینی را کنار بگذاری. فراموش نکن که خوشرفتاری، اخلاق نیکو و مهربانی با دیگران کلید ورود به دل آنهاست و همین ویژگیها میتواند جایگاه ویژهای نزد مردم برایت ایجاد کند.بهتر است ارتباطات خود را با دوستانت تقویت کنی و بیشتر از قبل به احوال آنها رسیدگی نمایی؛ چراکه حمایتهای دوستانه نقش مهمی در روحیهبخشی و موفقیت تو خواهد داشت. کاری که تصمیم داری آن را انجام دهی از هر نظر درست و بدون اشکال است، ولی باید بدانی برای رسیدن به نتیجه دلخواه نیازمند تلاش مستمر، صبر فراوان و پشتکار هستی. هیچ موفقیتی بدون کوشش حاصل نمیشود؛ پس اراده کن تا با همت بالا بر همه سختیها غلبه نمایی و سرانجام ثمره زحمات خود را ببینی.
غزل شماره 8
آذر
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
منتظر بازگشت کسی هستی که میتواند تو را از بند غم و اندوه رها سازد، اما باید بدانی که تنها خداوند است که قادر به گشودن گرههای زندگی توست. همهچیز در دست قدرت بیپایان اوست و هیچ کس جز او نمیتواند همانند پناهی مطمئن، آرامش و سعادت را به قلبت بازگرداند. پس از او یاری بطلب و دل به حمایتش بسپار.در مسیر زندگی هرگز انجام کار امروز را به فردا موکول مکن؛ چرا که فردا شاید فرصتی پیش نیاید یا بسیار دیر شده باشد. زمان همچون رودخانهای جاری است که هرگز بازنمیگردد و فرصتها نیز چون نسیمی گذرا، تنها یک بار از کنارمان عبور میکنند. بنابراین باید با جدیت و مسئولیت کارهای خود را در زمان مناسب انجام دهی تا حسرت گذشته بر دلت ننشیند.از مشکلات و دشواریهایی که سر راهت ظاهر میشوند شکایت مکن؛ چه بسا همین سختیها حامل خیر و صلاح تو باشند، گرچه اکنون دلیل آن را ندانی یا متوجه حکمت الهی نباشی. خداوند همیشه بهترینها را برای بندگانش مقدر میفرماید، حتی اگر ظاهر امور برخلاف میل ما باشد. پس شکیبا باش و با تکیه بر ایمان خویش مسیر زندگی را ادامه بده؛ یقین داشته باش روزی حکمت این اتفاقات برایت آشکار خواهد شد.
غزل شماره 9
دی
ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
کجاست پیک صبا گر همیکند کرمی
قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق
چو شبنمی است که بر بحر میکشد رقمی
منتظر کوچکترین نشانه یا عکسالعملی از سوی او هستی؛ به گونهای که گویی تمام وجودت در جستجوی یک علامت است تا شاید روزنهای از امید در دل خستهات روشن شود. اطمینان داشته باش که این نشانه را خواهی یافت، اما باید صبر پیشه کنی، چراکه رسیدن به چنین لحظاتی نیازمند زمان و حوصله است. تو که از زندگی سیر شدهای و از اطرافیانت دلگیر و آزرده خاطری، چرا قدر لحظات را نمیدانی و فرصتهای پیش رو را نادیده میگیری؟ اکنون زمان آن فرا رسیده است که تردید را کنار بگذاری و خود ابتکار عمل را به دست بگیری. دیگر جای هیچ تعللی نیست؛ هر چه بیشتر صبر کنی، تنها فرصتهایت را از دست خواهی داد. با توکل به خداوند مهربان و توسلی خالصانه، قدم پیش بگذار تا راه برای رسیدن به آرزوهایت هموار شود و بتوانی آنچه شایستهاش هستی را به دست آوری. یقین داشته باش تلاش همراه با ایمان هرگز بیثمر نخواهد ماند.
غزل شماره 10
بهمن
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
انسانی هستی که در مسیر زندگی هر خدمتی که انجام دادهای، بیمزد و پاداش باقی مانده و هیچکس ارزش و قدرت تو را بهدرستی درک نکرده است. همانطور که میگویند «دستت نمک ندارد»، این حس بیقدری سبب شده تا احساس سرخوردگی و ناامیدی تمام وجودت را فرا بگیرد. گاه با خود میاندیشی که زحمتهایت بیهوده بوده و کسی قدردان محبتهایت نیست، اما فراموش نکن که مزد نیکوکار تنها نزد خداست و او بهترین پاداشدهنده است.برای رهایی از این افسردگی، ناراحتی و احساس تنهایی، توصیه میشود به کتاب آسمانی خداوند روی بیاوری؛ قرآن را بخوانی و به معانی ژرف آن بیندیشی. قرآن همچون مرهمی برای روحهای خسته عمل کرده و آرامش قلب را در لحظات سخت زندگی به ارمغان میآورد. تلاوت آیات قرآن نه تنها تسکیندهندهی جان است، بلکه راهنمای انسان برای یافتن امید دوباره نیز محسوب میشود. پس هرگاه غمگین شدی یا از بیمهری دنیا دلت گرفت، پناه بردن به کلام خدا بهترین راه درمان خواهد بود.
غزل شماره 11
اسفند
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
آنان که از حال و درون شما بیخبر هستند، ممکن است سخنانی درباره شما بر زبان آورند که نباید بر احساسات و افکار شما تأثیر بگذارد. این افراد نه شناختی از مسیر زندگی و انتخابهای روحیتان دارند و نه انگیزههایتان را درک میکنند؛ بنابراین نباید اجازه داد قضاوتهای سطحی آنان، اراده یا آرامش درونی شما را متزلزل سازد. راهی که تو انتخاب کردهای، همان صراط مستقیم است؛ مسیری روشن و الهی که بسیاری آرزوی پیمودنش را دارند. پس هرگز از این مسیر ارزشمند غافل مشو و آن را سرسری مگیر.اگر تردیدی یا شکی در دل خود نسبت به این راه احساس کردی، بدان که ریشه آن اشتباهات یا لغزشهایی است که خودت مرتکب شدهای؛ این ضعفها به هیچ وجه نشانه نقص در راه نیست بلکه فرصتی برای رشد معنوی تو فراهم میآورد. تنها به خداوند اعتماد کن و همواره از او یاری بخواه، چراکه هرگاه با تمام وجود او را صدا بزنی و با اخلاص قلب از او مدد بطلبی، بدون شک پاسخ مثبت دریافت خواهی کرد. دل به کمک بندگان خدا مبند، زیرا آنان شایستگی چنین اعتمادی را ندارند؛ وابستگی بیش از حد به دیگران تو را آسیبپذیر میکند و ممکن است ناامیدت سازد. پس تنها بر قدرت لایزال الهی تکیه کن تا همواره سربلند باشی.
غزل شماره 12
منبع: سلام دنیا

