غزل شماره ۲
صلاح کار کجا و من خراب کجا ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست کجا رویم بفرما از این جناب کجا
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
تفسیر
مصلحت کار انسان را جز خدا کسی نمی داند و گاهی نفع تو در آن اموری است که اتفاق می افتد نه آنچه که تو انتظارش را داری. بدان که هر صورت زیبایی، سیرت زیبا ندارد و گاهی پشت این زیبایی های ظاهری دامهایی نهفته است که انسان را اسیر خود می کند. هرکسی معنای عشق و محبت را نمی فهمد، پس در انتخاب مسیر زندگی خود تا آنجا که می توانی دقت و حوصله به خرج بده زیرا عجله در کارها جز پشیمانی سودی نخواهد داشت.